مانیفست کمونیست تازه شی جین پینگ
به گزارش وبلاگ کشتی گیران، پپه اسکوبار؛ اواخر هفته گذشته در پکن، ششمین پلنوم حزب کمونیست چین یک قطعنامه تاریخی را صادر کرد که سومین قطعنامه در یکصد سال گذشته است که دستاورد های مهم چین را به تفصیل توضیح می دهد و چشم اندازی برای آینده ترسیم می کند. اساسا قطعنامه سه سوال را مطرح می کند: چگونه به اینجا رسیدیم؟ چطور تا این میزان پیروز بودیم؟ و چه آموخته ایم تا این پیروزیت ها ماندگار شوند؟ اهمیت این قطعنامه را نباید دست کم گرفت چرا که یک واقعیت ژئوپولیتیک بزرگ را نشان می دهد: چین بازگشته است. زمان بزرگ و این بازگشت را به روش خود انجام می دهد. هیچ میزان ترس و نفرت از چین به کار گرفته شده به وسیله هژمون رو به زوال (امریکا) این راستا را تغییر نخواهد داد.
اگر 31 استان چین را با 214 کشور مستقل جامعه بین الملل مقایسه کنیم هر منطقه از چین سریع ترین نرخ رشد اقتصادی را در دنیا تجربه نموده است. در سراسر غرب معادله رشد بدنام چین بدون هیچ گونه نمونه مشابه تاریخی معمولا شکل یک راز لاینحل را به خود گرفته است. عبور از رودخانه در حالی که سنگ ها را احساس می کنید (استعاره ای چینی که معنی آن این است: یک قدم بردارید و قبل از برداشتن قدم دیگر به اطراف نگاه کنید. این یک نگرش برنامه ای نسبت به اصلاح و گشایش است. رهبران چین عمدتا برای توصیف جهتی که در اصلاحات اقتصادی طی نموده اند به این استعاره مشهور استناد می نمایند) آن چه دنگ شیائوپینگ به عنوان جهتی برای ساختن سوسیالیسم با ویژگی های چینی توصیف نموده بود می تواند منظره کلی ترسیم شده باشد.
با این وجود، شیطان همواره در جزئیات نهفته است. چگونه چینی ها با ترکیبی از جسارت و احتیاط از هر وسیله ممکن برای تسهیل گذار به سمت اقتصاد مدرن استفاده کردند. شاید این موفقیت نتیجه این راه چاره باشد: اقتصاد بازار کمونیستی. این ترجمه عملی عالی از اسطوره دنگ است: تا زمانی که گربه موش را بگیرد آیا رنگ گربه مهم است؟ مائو و دنگ شیائوپینگ سال ها به طور جامع مورد تحلیل قرار گرفته اند. اکنون باید بر روی شی تمرکز کرد.
بلافاصله پس از ارتقای رتبه به صدر حزب کمونیست چین، شی برنامه اصلی خود را بدون ابهام تعریف کرد: تحقق رویای چینی یا رنسانس چین. رنسانس در اینجا به معنای تطبیق مجدد چین به جایگاه واقعی اش در تاریخ حداقل سه هزاره است درست در مرکز پادشاهی. شی پیش تر در اولین دوره ریاست جمهوری اش توانست چارچوب ایدئولوژیک تازه ای ایجاد کند: قدرت متمرکز که باید اقتصاد را به سوی آن چه به عنوان عصر نو قلمداد می گردد راهنمایی کند.
در ظاهر این موضوع یک فرمول تقلیل گرایانه دولت پاسخ می دهد تصور می گردد در حالی که این موضوع صرفا استاندارد اقتصادی دولتی نبود و هیچ ربطی به ساختار مائوئیستی که بخش های بزرگ اقتصاد را در اختیار داشته ندارد. شی به چیزی که می توان آن را شکلی کاملا بدیع از سرمایه داری دولتی اقتدارگرا خلاصه کرد روی آورده جایی که دولت به طور همزمان یک بازیگر و یک داور زندگی اقتصادی است. تیم شی با استفاده از سازوکار های تنظیم و نظارت به عنوان مثال از حوزه بانکداری غرب درس های زیادی را آموخت.
از نظر اقتصاد کلان توسعه بدهی عمومی چین مهار شد و بر توسعه اعتبارات نظارت بهتری صورت گرفت. تنها چند سال طول کشید تا چین متقاعد گردد که خطرات عمده حوزه اقتصادی تحت کنترل است.
شرایط اقتصادی تازه چین در سال 2015 میلادی به وسیله ساخت چین 2025 به طور عملی اعلام شد که بازتاب دهنده جاه طلبی متمرکز برای تقویت استقلال اقتصادی بود. این امر مستلزم اصلاح جدی در شرکت های عمومی تا حدودی ناکارآمد است، زیرا بعضی از آن ها به استانی درون استان تبدیل شده اند.
در کنار آن، نقش مشخص نماینده بازار از سوی حزب باز تعریف شده است با تاکید بر این که ثروت های تازه باید در اختیار ماموریت رنسانس چین به عنوان منافع و هدف استراتژیک قرار گیرد.
در ترتیبات تازه، بخش خصوصی به یک جاه طلبی ملی مرتبط می گردد: تسهیل نقش حزب به عنوان مدیرکل و مشوق مشارکت های دولتی و خصوصی.
دولت چین ابزار ها و منابع عظیمی را در اختیار دارد که متناسب با جاه طلبی های آن کشور است. چین اطمینان حاصل نموده که این منابع برای آن دسته از شرکت ها که متوجه هستند در یک ماموریت قرار دارند در دسترس خواهد بود: یاری به ظهور عصر نو.
تردیدی وجود ندارد که چین در دوران حکومت هشت ساله کوتاه شی عمیقا متحول شده است. هر آن چه غرب لیبرال از آن بسازد از جمله هیستری در خصوص نئومائوئیسم خواندن از دیدگاه چین کاملا بی ربط است و فرایند را از جهت خود منحرف نمی سازد. آن چه باید برای شمال و جنوب قابل درک گردد چارچوب مفهومی رویای چینی است جاه طلبی تزلزل ناپذیر شی برای ایجاد رنسانس چین تا خاتمه خاطرات قرن ذلت و تحقیر برای همواره در هم بکشند.
نظم و انضباط حزبی به روش شی واقعا موردی است که باید دید. تنها حزب کمونیست روی سیاره زمین که به لطف دنگ شیائوپینگ راز جمع آوری ثروت را کشف نموده حزب کمونیست چین است. شی درک نموده که دولت و حزب چگونه ثروت ایجاد کردند و قدم بعدی استفاده از حزب و ثروت به عنوان ابزاری در خدمت ماموریت رنسانس چین است.
تجارت کن، نه جنگ شعار شی خواهد بود. جنبه مهم آن است که پکن قصد ندارد پان چینیسم جایگزین پان امریکانیسم گردد که همواره بر پنتاگون متکی بود. بیانیه تازه به طرز ماهرانه ای نشان می دهد که چین علاقه ای به تبدیل شدن به یک هژمون تازه را ندارد. در بیانیه تازه نکته مهم آن است که چین در پی حذف هرگونه محدودیت احتاقتصادی است که دنیا خارج ممکن است بر تصمیمات داخلی به ویژه درباره ساختار سیاسی آن کشور اعمال کند.
قطعنامه حزب در هفته گذشته در چین را می توان مانیفست کمونیست تازه قلمداد کرد و نویسنده آن شی بوده است. کوشش این مانیفست ارائه نقشه راه ایده آلی برای جامعه ای ثروتمندتر، تحصیل نموده تر و بی نهایت پیچیده تر از زمان دنگ شیائوپینگ خواهد بود.
منبع: آسیا تایمز
ترجمه: وبلاگ کشتی گیران
منبع: فرارو